۱۳۹۴ فروردین ۱۰, دوشنبه

بمباران هوایی یمن، نقض حقوق بین الملل و یک اقدام تجاوزکارانه است


بمباران هوایی یمن، نقض حقوق بین الملل و یک اقدام تجاوزکارانه است
 

چهارشنبه شب، 25 مارس برابر با 5 فروردین، عربستان سعودی با چراغ سبز امپریالیسم آمریکا و حمایت دولتهایی چون اردن، کویت، بحرین، امارات متحده عربی، قطر....و به بهانه پیشگیری از پیشروی "تروریستهای شیعه" بمباران چند فرودگاه و پایگاههای نظامی و غیرنظامی شیعیان حوثی(شیعیان زیدیه) را در قالب عملیات "طوفان کوبنده" آغاز کرد. دولت اوباما به صراحت از این تجاوز حمایت کرد و اعلام نمود آمریکا تمام اطلاعات ماهواره ای و امکانات جاسوسی خویش را در جهت منافع عربستان سعودی به کار خواهد گرفت. آمار دقیقی از کشته شدگان و مجروحین در دست نیست و توسط خبرگزاری های انحصاری، دروغپرداز امپریالیستی منتشر نمی شود. اما خبرها حاکیست که بیشتر کشته شدگان افراد غیرنظامی هستند. بسیاری از اماکن عمومی ویران شده و هزاران نفر خانه و کاشانه شان را رها کرده و به روستاهای اطراف پناه برده اند. این عملیات تجاوزکارانه که آشکارا نقض حقوق ملل و منشور سازمان ملل متحد است مورد حمایت دولت ترکیه، مصر و پاکستان و به صورت شرمگینانه توسط اتحادیه اروپا نیز قرار گرفته است. گفته می شود دولت عربستان سعودی آماده است برای سرکوب قیام کنندگان، بیش از 100 فروند هواپیما و 150 هزار نفر نظامی به یمن اعزام دارد و در این عملیات تجاوزکارانه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس نیز شرکت خواهند داشت. البته دولت عمان هنوز حمایت آشکاری از این عملیات به عمل نیاورده است و روشن نیست ادامه این عملیات و فرسایشی شدن این جنگ چه تضادهایی را در درون جبهه شورای همکاری موجب خواهد گشت. دولت عراق از هم اکنون مخالفت خود را با تجاوز نظامی به یمن در چارچوب نشست شورای اتحادیه عرب اعلام داشته است. جایگاه دولت قانونی سوریه بشار اسد نیز در این نشست خالی است، نمایندگان خلق یمن نیز در نشست حضور ندارند و فقط عامل دست نشانده فراری عربستان سعودی که خودش را رئیس جمهور یمن می خواند، کرسی نماینده مردم یمن را اشغال کرده است و جالب این است عربستان موفق نشده که این بار عمال خودفروخته اپوزیسیون سوریه و همدستان داعش را به عنوان نمایندگان مردم سوریه به صورت نمایشی و تجملی به این شورای اتحادیه عربی اضافه کند تا به بازیگری مشغول شوند.

پرسش اصلی این است که دلایل بمباران یمن چیست و کدام اهداف سیاسی اقتصادی معینی را دنبال می کند و تاثیرات منطقه ای و بین المللی آن کدام است؟

- یکم اینکه کشور یمن مرزهای مشترکی با عربستان سعودی در شمال و در شرق کشور با عمان دارد. دولت  یمن، باب المندب را کنترل می کند و این آبراه و تنگه های مورد استفاده بین المللی برای نقل و انتقال انرژی بویژه نفت و گاز و کالا از خاورمیانه و خاور دور به کشورهای اروپایی بسیار مهم است. آبراه باب المندب یکی از تنگه های مهم بین المللی است که به دریای سرخ  و کانال سوئز راه دارد. از این رو کنترل چنین آبراه استراتژیکی برای امپریالیسم آمریکا بسیار حائز اهمیت است. استقرار چندین پایگاه نظامی آمریکا در آنسوی تنگه که به شاخ آفریقا(کشور جیبوتی) متصل است نیز بر اهمیت استراتژیک این تنگه می افزاید.

- دوم اینکه امپریالیسم آمریکا سالهاست که با دخالت نظامی دریمن، با بمباران مناطق فقیر نشین شهر و روستا و کشتار صدها زن و کودک  بیگناه توسط هواپیماهای بی سرنشین نه تنها نتوانسته اوضاع را تحت کنترل خویش گیرد، بلکه موجب نفرت روز افزون مردم نسبت به سیاستهای تجاوزکارانه خود و عربستان گشته است. آمریکا برای حفظ منافع بلند مدت خود در عربستان و صادرات انرژی و امنیت کمپانیهای نفتی، برای تامین پشتوانه دلار هر آنچه که در توان داشته است بکار گرفته است. لیکن علیرغم تمام این تلاشها، سیاست وی با موفقیت همراه نبوده و یمن همچنان در ناامنی و جنگهای فرقه ای و بی ثباتی به سر می برد. سازمان القاعده و دولت اسلامی داعش که توسط آمریکا در سوریه و عراق و لبنان فربه شده اند، در یمن نیز مدعی کسب قدرتند و در مقابل جنبش مقاومت حوثی که بسیاری از سنی ها نیز در آن متشکلند و از نفوذ قابل توجه اجتماعی در جامعه برخوردارند، قد علم کرده و جولان می دهند. داعش بارها اعلام کرده است که عمده ترین دشمنش جنبش حوثی است و باید نابود گردد و از این منظر با آمریکا و عربستان منافع مشترکی را دنبال می کند. انفجار اخیر در یکی از مساجد شهر صنعا که بیش از 140 قربانی گرفت از جمله اقدامات جنایتکارانه نیروهای داعش و القاعده در یمن است. این تجربه مجددا نشان می دهد که امپریالیستها و ارتجاع منطقه تنها با نوع معینی از اسلام مخالفند و در عین اینکه در ممالک خودشان به اسلام ستیزی دست می زنند در عراق و سوریه و یمن با داعش و القاعده همدست می شوند.

سوم اینکه از 23 میلیون جمعیت یمن نزدیک به چهل درصد شیعه هستند که سالیان طولانی  مورد تبعیض حکومت مرکزی سنی مسلک بوده که تحت حمایت عربستان سعودی قرارداشته است. عربستان سعودی یمن را همواره حیاط خلوت خود دانسته و وقیحانه در امور داخلی این کشور دخالت کرده است. عربستان سعودی کمیسیون ویژه ای در عربستان برای دخالت دائمی در امور داخلی یمن ایجاد کرده بود و تمام رژیمهائی که در چند دهه اخیر بعد از تلاشی جمهوری دموکراتیک یمن، در این کشور بر سر کار آمدند با حمایت و اشاره و دخالت عربستان سعودی بوده است. عربستان سعودی با بمباران هوایی به پایگاهای چریکی حوثی ها در سال 2009  که با هدف به قتل رساندن رهبر این جنبش صورت گرفت، نه تنها موجب تضعیف جنبش حوثی نگردید، بلکه مقاومت این نیرو را درمقابل آمریکا و عربستان دو چندان کرد و همین امر باعث محبوبیت و رشد اجتماعی آنها گردید. دولت عربستان با اجیر کردن افراد فاقد ایمان و عِرقِ ملی و هزینه کردن میلیونها دلار در بین قبایل سنی در یمن و ایجاد پایگاههای آموزشی نظامی و تسلیح آنها علیه حوثی ها در جنوب شرقی کشور، هر چه بیشتر به شکاف و چند دستگی و هرج و مرج در کشور دامن زده و مسبب اصلی این نابسامانی در کشوراست. در یک کلام عربستان سعودی دست دراز شده امپریالیسم آمریکا در منطقه است و بنام عرب، مردم عرب را کشتار می کند.

-  چهارم اینکه جنبش حوثی و قیام مسلمانان شیعه که در واقع دربرگیرنده بسیاری از سنی ها هم می باشد، آفریده رژیم جمهوری اسلامی نیست، همانطور که جنبش اعتراضی مردم بحرین- متاثر از بهارعربی- نیز آفریده رژیم جمهوری اسلامی نبوده است. امپریالیسم آمریکا و متحدینش همواره برای موجه جلوه دادن تجاوزات نظامی و غیر قانونی خود به کشورهایی چون لبنان، فلسطین، یمن،  بحرین و سوریه ....،  جمهوری اسلامی را به عنوان مسبب این قیامهای ملی که ریشه در بی عدالتیهای ملی و بین المللی دارد معرفی می کند تا با مهندسی افکارعمومی دخالتهای نظامی خود در این کشورها را مشروعیت بخشند و سلطه سیاسی نظامی خود را موجه جلوه دهند. روشن است حمایتهای جمهوری اسلامی از جنبش یمن و هر جنبش دیگری اهداف سیاسی و ایدئولوژیکی مشخصی را دنبال می کند همانطور که حمایتهای آمریکا و اسرائیل و متحدینش از جنبشهای اعتراضی در برخی از کشورهای دیگر نیز دلایل خاص خود را به دنبال دارد. اما با چنین حمایتهایی از بیرون نمی توان ماهیت اجتماعی و عمیق و محقانه این جنبشها را در درون تعیین کرد. جنبش اعتراضی 22 خرداد 88 ایران نه آمریکایی بود و نه اسرائیلی، اگر چه مورد حمایت تبلیغاتی و رسانه ای این کشورها قرار گرفت و گرچه عمال انقلاب مخملی نیز سعی کردند برای کسب رهبری در آن نفوذ کنند. ولی این حمایتهای بیرونی تعیین کننده ماهیت این جنبشها نیست. همانطور که جنبش فلسطین، لبنان و مقاومت سوریه و جنبش بحرین ..... علیرغم موافقت جمهوری اسلامی با آنها، گماشته جمهوری اسلامی نبوده و نیستند، همانطور که کودتای ارتجاعی بر ضد قذافی توسط مزدوران تروریست وارداتی که مورد حمایت بی چون چرای جمهوری اسلامی بود مترقی و انقلابی محسوب نمی شد. اینها جنبشهای سیاسی و استقلال طلبانه علیه نیروهای استعماری هستند و ربطی به حمایت و یا عدم حمایت بهانه ای بنام جمهوری اسلامی ندارند.  

نباید فراموش کرد که دلایل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی  تضادهای حاد کنونی در یمن و برآمد جنبش حوثی و کسب قدرت سیاسی در صنعا پایتخت این کشور را باید در تبعیض اجتماعی، در سیاست نئولیبرالی دیکته شده توسط صندوق بین المللی پول و دخالت های بیشرمانه و نفرت انگیز آمریکا و عربستان درامور داخلی یمن جستجو کرد. پیوستن مردم به نیروی حوثی نه بدوا به خاطر مسائل مذهبی، بلکه به دلیل موضع گیریهای سیاسی این جریان در مقابل امپریالیسم و عربستان بوده است که بر محبوبیت آن در بین بخش قابل توجه ای از مردم  افزوده است. مهمترین ثروت طبیعی یمن نفت است که از درآمد آن چیزی نصیب مردم نمی نمی شود، همانطور که در ایران نیز نمی شود. یمن  یکی از فقیرترین کشورهای شبه جزیره عربی است و بخش بزرگی از مردم در فقر مطلق و گرسنگی و عدم بهداشت و آموزش به سر می برند. بیکاری در این کشور بیش از 40 درصد است و در بین جوانان بیش از 50 درصد. اختلافات طبقاتی غوغا می کند و فقر و مسکنت و بی نوایی و سرکوب و تحقیر، مردم را به طغیان واداشته است. انتقاد حوثی ها به حذف یارانه های سوخت که به زیان اکثریت زحمتکشان یمن تمام شد، مورد حمایت مردم قرار گرفت، مردمی که بسیاری از مسلمانان سنی را نیز شامل می شد. مقاومت حوثی ها در مقابل عربستان و بمبارانهای هوایی آمریکا.... مجموعه دلایل سیاسی اجتماعی است که موجب برانگیختن حمایتهای مردمی و محبوبیت معنوی نسبت به نیروی حوثی شده است................

در عین حال این تجاوز آشکار که با فشار سیاسی و اقتصادی و تهدیدات عربستان سعودی بر بسیاری از کشور مسلمان و در عین حال اتحادیه اروپا برای کسب نظر آنها پدید آمد، حاکی است که عربستان سعودی در منطقه به استیصال دچار شده و مانند غریقی در حال مرگ به هر خس و خاشاکی چنگ می اندازد. این که این تجاوز با سکوت دبیرکل سازمان ملل متحد برگذار شد، نشان داد که هیچ سند، پیمان و منشوری در جهان از اعتبار برخورد دارد نیست، حتی اگر زیر آن را صدها کشور امضاء کرده باشند. تنها زور است که درجه اعتبار هر سند را تعیین می کند. اعتبار هر سند وابسته به پشتوانه نظامی و قهرآمیزی است که از آن سند می شود.  سازمان تروریستی داعش حمایتش را از تجاوز عربستان سعودی اعلام کرد و ترکیه نیز که ثبات منطقه، منافع اقتصادی و نفوذ سیاسی اش را برهم می زند در کنار عربستان سعودی و داعش ایستاد. ولی این اقدام شتابزده عربستانس سعودی، وضعیت انفجاری در منطقه ایجاد می کند و مسلما عواقب غیر قابل پیش بینی در پی دارد.

حزب کارایران(توفان) بمباران یمن توسط عربستان سعودی را قویا محکوم می کند و آن را ناقض منشور سازمان ملل متحد و یک اقدام غیر قانونی و تجاوزکارانه  محسوب می کند.

حزب ما  لشکرکشی احتمالی زمینی و دخالت در امور داخلی یمن را محکوم می کند و بر این باور است که هرگونه تغییر و تحولی سیاسی در یمن وظیفه داخلی مردمان آن کشور است و نه اجانب. با فرسایشی شدن این حملات نظامی و اشغال این کشور مقاومت مردم نیز شدت خواهد گرفت و آن نیرویی که بازنده این جنگ خواهد بود، عربستان سعودی است که فاقد هرگونه پایگاه اجتماعی و محبوبیت در بین مردمان منطقه  است.

 

دست امپریالیسم آمریکا و متحدینش از یمن کوتاه!

حزب کارایران(توفان)

هشتم فروردین ماه 1394

www.toufan.org

۱۳۹۳ اسفند ۲۸, پنجشنبه


شادباش نوروزی حزب کارایران(توفان)    

   نوروزتان مبارک باد!


 فرخنده نوروز که نوید دهنده تحول و دگرگونی طبیعت است و خبر از شور و نشاط  و زیبائی بهار می دهد بار دیگر فرا میرسد. نوروزی که همیشه با خود امید  تحول در جامعه انسانی و پشت سر گذاشتن زمستان سرد و تاریک و رنج آورنظم طبقاتی و دستیابی به صلح و دوستی و همبستگی و همیاری و خوشبختی و سعادت جامعه انسانی را به همراه می آورد . امیدی که سرچشمه تلاش و مبارزه ماست.

 

امسال هم طبق روال گذشته، افزایش قیمت سرسام آورمیوه و شیرینی وتنقلات درآستانه نوروز ، دیگردل ودماغی برای مردم محروم ٩٩ درصدی ایران باقی نگذاشته است که بتوانند درکنارسفره عید به  جشن وشادی بنشینند.بخش اعظم مردم اعم ازکارگران وزحمتکشان وحقوق بگیران تحتانی جامعه، حتا بخشی ازلایه های میانی ایران دراثر گرانی کمرشکن، تورم افسارگسیخته ووضعیت اسفناک اقتصادی قدرت خرید ونونوارکردن ندارند وعید را برسرسفره خالی برگزارمیکنند و نوروزشان همانند هرروزشان است.

 

سالی که گذشت بازهم سال وعده ووعیدهای توخالی و پیشروی درهیولای فقرو شکاف عمیق طبقاتی بود. آمارهای خود رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی به روشنی نشان میدهند که اکثریت مردم ایران زیرخط فقر دست وپا میزنند وتورم وناامنی اقتصادی همچنان سیر صعودی طی میکنند. زندگی کارگران و زحمتکشان بخاطرسیاستهای نئولیبرالی وارتجاعی رژیم سرمایه داری ازیک سو و ادامه  تحریمهای اقتصادی وفساد واختلاسهای حکومتی ازسوی دیگر نسبت به سال گذشته هنوزهم وخیم ترگشته است ومردم میهن ما امیدی به  بهبودی وضعیت خود درچهارچوب نظام مافیایی جمهوری اسلامی ندارند و چاره ای جز تشدید مبارزه علیه دستاربندان حاکم نمی بینند.اعتراضات گسترده اخیر معلمان سراسر ایران برای اضافه دستمزد وهمینطوراعتصابات واعتراضات متنوع شاخه های مختلف کارگری علیه وضعیت موجود وخواست حداقل دستمزد عادلانه برای یک زندگی شرافتمندانه ، امید بخش است. درهمین رابطه سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران وحومه با انتشار اعلامیه ای تاکید کرده است که "تنها راه برون رفت از این گرداب نابسامانی های عدالت سوز را به درستی دگرگونی های بنیادین بر پایه گسترش دادگری و عدالت اجتماعی و رعایت حقوق عمومی مردم دانسته و از آن میان تعیین دستمزد عادلانه برای کارگران و زحمت کشان و دیگر اقشار آسیب دیده را سرآمد این حقوق مسلم مردمی می دانند. در این راستا سندیکای کارگران شرکت واحد چون دیگر کارگران و زحمت کشان این مرز و بوم رفع ریشه ای بی عدالتی های اجتماعی و تعیین دستمزدی عادلانه بر اساس تامین زندگی آبرومند و شایسته برای کارگران و زحمت کشان و بازنشستگان کارگری و عموم حقوق بگیران خواستاربوده و تلاش و پیگیری و اعتراض جمعی در این باره راحق خود و همه ی کارگران و عموم مردم ایران می داند.تنها راه برون رفت از این گرداب نابسامانی های عدالت سوز را به درستی دگرگونی های بنیادین بر پایه گسترش دادگری و عدالت اجتماعی و رعایت حقوق عمومی مردم دانسته و از آن میان تعیین دستمزد عادلانه برای کارگران و زحمت کشان و دیگر اقشار آسیب دیده را سرآمد این حقوق مسلم مردمی می دانند. در این راستا سندیکای کارگران شرکت واحد چون دیگر کارگران و زحمت کشان این مرز و بوم رفع ریشه ای بی عدالتی های اجتماعی و تعیین دستمزدی عادلانه بر اساس تامین زندگی آبرومند و شایسته برای کارگران و زحمت کشان و بازنشستگان کارگری و عموم حقوق بگیران خواستاربوده و تلاش و پیگیری و اعتراض جمعی در این باره راحق خود و همه ی کارگران و عموم مردم ایران می داند.تنها راه برون رفت از این گرداب نابسامانی های عدالت سوزرا به درستی دگرگونی های بنیادین بر پایه گسترش دادگری وعدالت اجتماعی و رعایت حقوق عمومی مردم دانسته و از آن میان تعیین دستمزد عادلانه برای کارگران و زحمتکشان و دیگر اقشار آسیب دیده را سرآمد این حقوق مسلم مردمی می دانند. دراین راستا سندیکای کارگران شرکت واحد چون دیگر کارگران و زحمتکشان این مرز و بوم رفع ریشه ای بی عدالتی های اجتماعی و تعیین دستمزدی عادلانه بر اساس تامین زندگی آبرومند و شایسته برای کارگران و زحمتکشان و بازنشستگان کارگری و عموم حقوق بگیران خواستاربوده و تلاش و پیگیری و اعتراض جمعی در این مورد را حق خود و همه ی کارگران و عموم مردم ایران می داند." اتحادیه های مشابه کارگری نیز با انتشار بیانیه های اعتراضی وجمع آوری طومار، خواهان افزایش دستمزد وبهبود شرایط زندگی خود شدند.

 

اگرچه درسالی که گذشت درفقروگرانی ورشوه وفساد اداری پیشروی داشتیم لیکن پیکارعلیه سرکوبگریهای وحشیانه وناهنجاریهای اقتصادی و اجتماعی بویژه اعتصابات کارگری نیز همچنان ادامه داشته ودولت نئولیبرالی حسن روحانی را سخت به تکاپو انداخته است. دولت روحانی که تمام تلاش ودل مشغولیش چانه زنی با امپریالیسم آمریکا برای حفظ نظام است، کوچکترین وقعی به مطالبات کارگران نمی گذارد وهمانند دولت احمدی نژاد  پاسخ نان، مسکن ، آزادی و عدالت اجتماعی را با زندان و شکنجه و اعدام میدهد.اکنون درآستانه سال نو، صدها تن ازفعالین کارگری، معلمان ،دانشجویان و فعالین اجتماعی در زندان بسر می برند وجان بسیاری ازآنها در خطر است.

 

حاکمیت سرمایه داری جمهوری اسلامی همواره تلاش کرده تا ازتحریمهای ضد بشری و تهدیدات امپریالیستی درجهت تشدید سرکوب وخفقان داخلی به عنوان چماقی علیه مردم استفاده کند. رژیم دیکتاتوری جمهوری اسلامی، آزادی بیان و حقوق کارگران و زنان را حق وحقوق مسلم مردم ایران نمی داند و با سرکوب و دامن زدن به نارضایتی عمومی به توطئه های امپریالیستی و صهیونیستی و دخالت نیروهای استعماری در ایران میدان میدهد. رژیم اسلامی با سرکوب های وحشیانه اش و به بند کشیدن کارگران شریف ایران که ستون اصلی مبارزه ضد امپریالیستی هستند ، درعمل بعنوان جاده صاف کن و خدمت کننده  به اجانب و عفریت خارجی عمل میکند.

 

 حزب کارایران(توفان) فرصت رامغتنم شمرده نوروز را به همه کارگران، به همه زحمتکشان، به همه معلمان ، به همه دانشجویان، به همه زنان مبارز سراسرایران، به همه خانواده های جانباختگان راه آزادی، به کارگران مبارززندانی وهمه زندانیان شریفی که  پرچم مبارزه را دربیغوله ها و شکنجه گاههای رژیم بر افراشته اند و به همه رفقا و یاران و همه کسانیکه در راه آزادی و سعادت ستمدیدگان میرزمند شاد باش می گوید وبرایشان درپیکار علیه نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی پیروزی آرزومی کند. به امید فرا رسیدن نوروزمردم ایران.

 

نوروزتان پیروزباد!

سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی بدست مردم ایران!

زنده باد سوسیالیسم این پرچم نجات بشریت!

دست امپریالیستها از ایران ومنطقه کوتاه باد!

حزب کارایران(توفان)

اسفند هزار و سیصد و نود وسه خورشیدی

www.toufan.org

 

۱۳۹۳ اسفند ۱۸, دوشنبه

با لبخند تمسخر بر لب به لوله تفنگ جوخه مرگ خیره شد و  تيرباران گردید!!!.




انوشه انصاری، برنده جایزه پیشگامان فضا 2015 شد .جایزه ملی پیشگامان فضا در سال 2015 به دلیل خدمت به جامعه فضایی به انوشه انصاری تعلق گرفت.جامعه ملی فضا در آمریکا اعلام کرد این جایزه در کنفرانس جهانی توسعه فضا که اواخر ماه میلادی آینده در تورنتوی کانادا برگزار می شود به انصاری اعطا خواهد شد.
 درهمین رابطه ماهنامه توفان شماره  80  آبان ماه  1385  ارگان مرکزی حزب کارایران
مقاله ای تحت نام « انوشه بر تارک آسمان ایران می درخشد» به رشته تحریر درآورد که مورد استقبال بسیاری از هموطنان عزیز  قرار گرفت.این مقاله را مجددا درفیسبوک به اشتراک میگذاریم تا گامی ولو کوچک درتنویر افکار برداشته باشیم.تقدیم به  دوستان ویاران وهمه هموطنان عزیز.
................
              انوشه بر تارک آسمان ایران می درخشد                       
 “...             
شاد و شكفته، در شب جشن تولدت              
تو بيست شمع خواهی افروخت تابناك،
امشب هزار دختر همسال ِ تو ولی
خوابيده‌‏اند گرسنه و لخت، روی خاك.
زيباست رقص و ناز سرانگشت های تو
بر پرده‌‏هاي ساز،
اما، هزار دختر بافنده اين زمان
با چرك و خون زخم سرانگشت هايشان
جان می كنند در قفس تنگ كارگاه
از بهر دستمزد حقيری كه بيش از آن
پرتاب می كنی تو به دامان يك گدا.
وين فرش هفت رنگ كه پامال رقص توست
از خون و زندگاني انسان گرفته رنگ.
در تار و پود هر خط و خالش: هزار رنج
در آب و رنگ هر گل و برگش: هزار ننگ.
اينجا به خاك خفته هزار آرزوی پاك
اينجا به باد رفته هزار آتش جوان
دست هزار كودك شيرين بي‌‏گناه
چشم هزار دختر بيمار ناتوان ...         "
م.ا.سایه
                                                                 
انوشه انصاری یک ایرانی تبار آمریکائی بر اساس اظهاراتش به رویاهای دوران کودکی خویش که بر آسمان صاف و پر ستاره ایران نظاره می کرد و خود را بر بال ستارگان در پرواز می دید دست یافت و با پرداخت 20 میلیون دلار بعنوان نخستین زن توریست جهان راهی فضا شد.
خانم انصاری 20 میلیون دلار پول ناچیز را پرداخت کرد تا به آرزوهای دوران کودکی خویش جامه عمل بپوشاند. این در حالی است که بیش از 20 میلیون کودک ایرانی و غیر ایرانی در جهان در رویای دست یابی به یک حداقل زندگی می سوزند و نمی دانند که شب را تا به سحر با شکم گرسنه در پرتو شهادت ستارگان چگونه بسر آورند. در آمریکای جنوبی دسته های کودکان خیابانی که به حال خود رها شده و بی سرپرستند به موضوع رسانه های گروهی جهان بدل شده اند. جوخه های مرگ که نقش مامورین غیر رسمی انتظامی را بازی می کنند با تقبل سفارش سرمایه داران این کودکان پر آرزو را بعنوان ولگرد و مزاحم به قتل می رسانند و یا اندامهای انان را به ثروتمندان با بهای کلان برای تعویض می فروشند. اندام یکی، وسیله یدکی دیگری است. در آفریقا شدت گرسنگی و فقر که کودکان نخستین قربانیان آن هستند بحدی است که تصاویر آنها نیز انسان را به بهت و سرگیجه دچار می کند. در حالیکه رویاهای اقلیتی در جهان بهر قیمت قابل حصول است رویای اکثریت عظیم بشریت بمنزله رویا و امر دستنیافتنی باقی می ماند.
هر جا ثروت است در همانجا فقر رشد می کند زیرا که فقر و ثروت اجزاء جدائی ناپذیر نظم سرمایه داری هستند. زیرا فقر و ثروت لازم وملزوم دیگری هستند. هیچ کس با ثمره کار شخصی خویش میلیونر نمی شود. میلیونرها فقط کار غیر را به خدمت می گیرند و از میوه کار غیر به پاسِ ساز و کاری که نظام سرمایه داری آفریده است ثروت می اندوزند. و نظام سیاسی سرمایه داری پاسبان چنین نظمی است تا در پرتو آن تمرکز ثروت در دست اقلیتی فراهم و حفظ شود.
خانم انوشه انصاری می توانست این 20 میلیون دلار “اضافی“ را برای تسکین آلام درونی و عذاب وجدان به مصارف خیریه برساند. امری که که در چارچوب نظام سرمایه داری نیز به گوشه قبای کسی بر نمی خورد. ولی آنوقت دیگر خانم انصاری خانم انصاری امروزی نبود و باید در مشهد در خانه پدری روی پشت بام به ستاره ها خیره می شد و آرزوی سفر به ماه را در سر می پرورانید. خانم انصاری از آن جهت خانم انصاری است که توانسته در کشور شیطان بزرگ به یک سرمایه دار بزرگ بدل شود و در امر مسافرت به فضا نیز تنها به آرزوهای دوران کودکی خویش پر و بال نداده است وی بخوبی آگاه است که پس از این پرواز بابت تصاویر، سرگذشت نویسی، مصاحبه ها، سخنرانیها، کتب و تبلیغاتی که برای شرکتش کرده است ده ها بار بیشتر از مخارج کنونی خویش را به کف خواهد آورد. شاید روزی هم به  عنوان سفیر حسن نیت از طرف سازمان ملل و به همت آمریکا به ایران سفر کند. سرمایه داری تحقق همه آرزوها را به کالا بدل می کند و آنرا در دکان بزرگ خویش به فروش می رساند. خانم انوشه انصاری تنها یک زن موفق در این نظام نیست به عنوان انسان قربانی این نظام نیز هست. وی احتمالا بدون آنکه خود آگاه باشد برای نظامی تبلیغ می کند و نظامی را تقویت می کند که مسبب بی خانمانی میلیونها کودک پر امید و آرزو در جهان است. وی نظامی را تقویت می کند که بر سر کودکان افغانستان، عراق، لبنان، یوگسلاوی بمبهای رادیو آکتیو و بمبهای خوشه ای می ریزد و بارها نیز نقشه کشیده که بر سر کودکان ایرانی از جمله در مشهد بمبهای خوشه ای بیفکند و آنها را در حالیکه با چشمان باز به آسمان صاف و پر ستاره ایران نظر افکنده و در رویاهای بی کران خویش سوار بر ستاره ها، کهکشانها را در می نوردند زنده بگور نماید.
در نقد این بهره برداری تبلیغاتی سرمایه داری می توان بارها و بارها نوشت ولی در عین حال باید به نکات دیگری که در این سفر فضائی کمتر برجسته شده است اشاره کرد که کمتر کسی به آن پرداخته است.
خانم انوشه انصاری متولد ایران است و تا شانزده هفده سالگی نیز در ایران گذرانده و هویت ایرانی و طرز تفکر ایرانی بخشی از وجود وی شده است. اگر خانم انوشه انصاری مقیم ایران بود باید هر هفته برای زیارت حرم امام رضا خود را آماده می کرد و با کمربند عفت و حجاب اسلامی از نمازهای جمعه نیز غافل نمی شد. خانم انوشه انصاری باید از حقوقی که در هر کشور پیشرفته جهان به زنان تعلق دارد صرفنظر می کرد و در رویای خویش به در خانه نظر داشت تا شوهر خوبی به خواستگاری وی بیاید و وی را از تحمیل به خانواده خویش نجات دهد. اگر خانم انوشه انصاری در ایران بود جمهوری اسلامی به وی فقط می توانست نکبت و خرافات ارائه دهد و یک انسان فعال، پر امید و با استعداد را زنده به گور نماید. اگر خانم انوشه انصاری در ایران ساکن بود هرگز نمی توانست استعدادهای خویش را شکوفا سازد. اگر انوشه انصاری در ایران بود قربانی انصار حزب اﷲ بود.
سفر فضائی انوشه انصاری داغ ننگی است که به چهره جمهوری اسلامی می زند و در عین حال افشاء گر این رژیم نیز هست. به این نکته شایان توجه باید بیشتر نظر کرد. مسلما این فرصتهائی که سرمایه داری آمریکا برای زنان بعنوان سرمایه دار فراهم کرده سرمایه داری علیل ایران که به درد بی درمان اسلامی نیز مبتلا است هرگز نمی تواند فراهم آورد. تعصبات و خرافات مذهبی و ریشه های عمیق مردسالاری در جامعه ایران دشمن چنین فرصتهای مناسب برای زنان ایران است که مادران آتی نسل جدید ایران خواهند بود.
انوشه انصاری در زمان تمرینات خویش بر یک بازوی خویش پرچم آمریکا و بر بازوی دیگر خویش پرچم رسمی ایران را نصب کرده بود. این اقدام نه از روی محبت و سپاس نسبت به رژیم ایران بود بلکه از این جهت که به هویت ایرانی خویش نیز تکیه ای کرده و به ایرانی بودن خویش افتخاری نموده باشد. این ژست انوشه انصاری موجب غرور کاذب ملی در میان ایرانیان داخل و خارج کشور می شد که بتوانند مدعی شوند نخستین زن توریست فضانورد جهان یک ایرانی بود. طبیعتا مردمی که مرتب به سبب روش جمهوری اسلامی در جهان و امپریالیستها و صهیونیستها مورد تحقیر و دشنام قرار گرفته اند و در سراسر جهان با بی احترامی مواجه می شوند دستیابی به چنین احساسی یک پشتگرمی به آنها می دهد تا بر زخمهای این تحقیرها مرهمی بگذارند. آنها با سرمایه دیگران به فخر فروشی و سرپوش تحقیرهای جهانی خویش متوسل می شوند. از این نقطه نظر نیز باید تاثیرات اقدام انوشه انصاری را بررسی کرد.
٭٭٭
انوشه انصاری تنها ایرانی نیست و نبود که بر آسمان صاف و پرستاره ایران خیره شد و  سوار بر توسن آرزوها در کهکشانها به تاخت پرداخت تا به رویاهای خویش تحقق بخشد. در شهريور ١٣٣٢، درست پس از كودتاى خائنانه ٢٨ مرداد ناوى وظيفه هوشنگ انوشه  به اتهام به آتش كشيدن ناو ببر همراه با یارانش مهناوی دوم خیری، ناوی وظیفه گهربار در ميدان اميرآباد خرمشهر با چشمان باز و لبخندی جاویدان بر لب با قامتی افراشته و سینه ای برای تحقیر دشمنان سپر کرده بدست رهبران کودتای خائنانه 28 مرداد در حالی که قلبش برای رهائی ایران می تپید با لبخند تمسخر بر لب به لوله تفنگ جوخه مرگ خیره شد و تيرباران گردید. انوشه با هزاران امید و آرزو به این جهان چشم گشود و به ستارگان آسمان صاف  ایران خیره شد. وی در رویای خویش چنین سیر می کرد که آیا می توان روزی بشریت را بر عرش اعلی رسانید که بر ستارگان فخر بفروشند؟ آیا می توان بشریت را بر تارک سر قرار داد که مظهر دُر افشانی در آسمان تاریخ جهان باشند؟ وی شاهد بود که ستارگانی فرومی ریزند و خاموش می شوند ولی سحاب بزرگتری جایگزین آنها می شود و مرگ یکی، پایان زندگی نیست، آغاز زندگی دیگری است.
وی انوشه ما بود که بر تپه ای از گل آرامیده بود و چهره درخشان و خندانش در کنار سایر ستارگان آسمان مبارزات انقلابی مردم ایران پرتو افشانی می کرد و سمبلی برای نسلی است که در این آسمان بی کران رویاهای خویش را جستجو می کنند. وی چون ستاره تابناکی در متن آسمان صاف ایران نصب شده است و با لبخند تحقیرآمیزش نسبت به دشمن راه و شیوه زندگی شرافتمندانه  و غرور آفرین را می نمایاند. وی راهی را نشان داد که به تحقیر انسانها خاتمه می دهد و مقام شایسته زن را در اجتماع در اختیار وی قرار می دهد و ملتهای تحت ستم را رها می سازد که در آن جامعه نه به غرور کاذب نیازی باشد و نه اینکه پرچم، سمبل هویت بشریت به حساب آید. جامعه ایکه در آن سرنوشت کودکان خیابانی که چون کابوسی وحشتناک است طور دیگری رقم بخورد و از آن تنها در کتب تاریخ بعنوان ننگ بشریت و جنایت سرمایه داری یاد شود. وی می خواست به رویائی پوشاک واقعیت تن کند که در آن هیچ زن ایرانی برای رشد شکوفائی استعدادهای خود نیازی نداشته باشد که به سرزمین ینگه دنیا رود. انوشه جان داد تا زندگی برای همه انوشه های ایران افتخار آمیز و مملو از رفاه و انسانیت باشد. هنوز نسلهای فراوان ایران برای تحقق رویاهای انوشه ما می رزمند و این راه خستگی ناپذیر را تا فرجام نهائی طی خواهند کرد. همه آنها که دستشان در خون هوشنگ انوشه غرقاب است پیامهای تبریکشان را برای خانم انوشه انصاری بنام شهبانوی ایران ارسال کردند. اظهار مسرت شاهپرستان و مرده پرستان شاهدوست پرده ساتری بر شرایط اختناق، سلطه گری ساواک و دیکتاتوری فردی شاه و خیانت به میهن و بیگانه پرستی دوران گذشته است که ماحصلش همین رژیم جمهوری اسلامی است.
گُل ما، قامت ایستاده، لبخند تمسخر بر لب و مشت گره کرده، انوشه بود که از دل خاک خاوران ایران شگفته شد. این انوشه الهام بخش ما و نسلهائی است که برای رویاهای انسانی خویش می رزمند و از پای نمی نشینند.

بر گرفته ازتوفان شماره  80  آبان ماه  1385  ارگان مرکزی حزب کارایران