۱۳۹۳ شهریور ۳۰, یکشنبه

اطلاعیه حزب کارایران(توفان) پیرامون حکم شلاق برای فعالین کارگری


اطلاعیه حزب کارایران(توفان) پیرامون حکم شلاق برای فعالین کارگری

داعش “وطنی” وحکم شلاق برای فعالان كارگری

همین چند روز پیش شعبه ۱۰۳ دادگاه عمومی (جزایی) بندر امام خمینی چهار کارگر شریف  پتروشیمی رازی را به شش ماه حبس و پنجاه ضربه شلاق محکوم کرده است.این اقدام “داعشی”وبربرمنشانه که بیش از سه دهه است درایران ادامه دارد درپی شکایت مدیر عامل شرکت پتروشیمی رازی از این کارگران به اتهام «اخلال در نظم» و «توهین و تهدید» صادر شده است. در رای دادگاه درج شده که “بنا به ادعای شاکی این ۴ فعال کارگری در تاریخ ۲۸ بهمن ۹۲ کارگران پتروشیمی رازی را تحریک و ترغیب به اعتصاب کردند  و با طرح درخواست‌های غیر موجه و خارج از موضوع روابط کاری، باعث تجمع کارگران پیمانکاری و تعطیلی کارگاه شده‌اند.”!؟

رژیم سرمایه داری اسلامی حاکم  که پاسخ نان و آزادی را با شلاق میدهد مذبوحانه میکوشد با ایجاد فضای ارعاب و نشان دادن مشت آهنین مانع گسترش اعتراضات کارگری گردد تا بخیال خود تا ابد بر خرمراد سوارباشد وبه غارت وجپاول ثروت جامعه ادامه دهد.غافل ازاینکه رژیم جمهوری اسلامی هر اندازه بیشتر سرکوب کند وبه توهین وتحقیر کارگران این ثروت آفرینان جامعه بپردازد به همان اندازه انقلاب آتی ایران خونین تر وقهرآمیز ترخواهد بود و رژیم ملایان سرنوشتی بهتر ازسرنوشت رژیم خودفروخته  پهلوی نخواهند داشت.

کارگران حق دارند که برای حقوقی که از آن محروم شده اند مبارزه کنند، دست به اعتصاب وتحصن بزنند و تشکلهای مستقل خود را ایجاد نمایند. هرکوششی که فعالیت مشروع طبقه کارگر را جلوگیری نماید باید توسط تمامی مزدبگیران و نیروهای مترقی ایرانی وبین المللی محکوم شود. سرکوب تودهای مردم توسط رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی هم به سود استثمارگران و چپاولگران ایرانی وهم به نفع امپریالیستها و جنگ افروزان  بین المللی است که با تحریم های اقتصادی خود شرایط زندگی مردم ایران را وخیمترکرده اند. سرکوب مستمر تشکلات نوپای کارگری و دستگیری رهبران آن تا کنون نتوانسته است خللی در ارادۀ این کارگران شریف و مبارزوارد سازد.

حزب کارایران (توفان)  حکم "شعبه ۱۰۳ دادگاه عمومی (جزایی) بندر امام خمینی"جمهوری اسلامی را در محکومیت چهار کارگر شریف ایران به شش ماه زندان وپنجاه ضربه شلاق بشدت محکوم میکند و ایقان دارد که کارگران ایران با اتحاد وتشکل ومقاومت یکپارچه پاسخ شایسته ای به اقدامات جنون آمیزداعشیان حاکم خواهند داد.

سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی بدست کارگران و زحمتکشان ایران!

زنده باد سوسیالیسم این پرچم رهایی بشریت!

 

حزب کارایران(توفان)

شهریور ۱۳۹۳

www.toufan.org

۱۳۹۳ شهریور ۱۸, سه‌شنبه

به عقل رجوع کنیم نه به ا نبا ن اتهام

                               به عقل رجوع کنیم نه به ا نبا ن اتهام 


در قاموس امپریالیست ها و نوکرانشان جان انسانها ارزشی ندارد. آنها حاضرند برای اثبات دروغهایشان از جان مردم نیز مایه بگذارند. یکی از این نمونه ها، کار مزدوران قلمبدستی است که برای خوش آمد اربابشان و دریافت مزد بیشتر هر روز و هر شب به رقم „جنایات استالین“ می افزایند. برای آنها چه ارزشی دارد که از بیست نفر یا بیست میلیون نفر صحبت کنند. آنجا که پای اتهام مطرح است از روش گوبلز وزیر تبلیغات نازی سود می جویند که می گفت دروغ هر چه بزرگتر امکان باورش بیشتر. ما با یکی از این نمونه ها در کیهان اشرف پهلوی خواهر بدکاره شاه در لندن روبرو هستیم. البته این نویسنده لندنی اولین کسی نیست که به این دروغ ها دامن می زند، سراپای نشریات بدون سانسور بورژوازی مملو از این اکاذیب است. ولی ستونهای محدود“توفان“ اجازه نمی دهد که ما بخش بسیاری از این نقل قولها را یاد کنیم.

 لذا فقط بذکر دو نمونه بسنده می کنیم. حال به نقل قول توجه کنید:
„ممکن نبود هنرمندی قلم بر کاغذ، قلم مو بر بوم یا انگشت بر شصتی پیانو بگذارد و آن هیولای فرهنگی پاسدار „رئالیسم سوسیالیستی“ را در برابر نبیند. هر کس که، به هر سببی، خلاف رای „پاپ فرهنگی“ اثری می آفرید، ناگزیر می شد طلب استغفار کند و اگر بخت با وی یار بود، توبه اش پذیرفته، و گرنه در شمار آن بیست میلیونی در می آمد که در متن تصفیه های استالینی از قلم آمار جمعیت افتادند. „ ( تکیه از „توفان“) - نقل از کیهان لندنی شماره 672 مورخ 12 شهریور 1376.
نویسنده ای در یکی دیگر از نشریات خارج از کشور تحت عنوان „افسانه خدعه آمیز تهاجم فرهنگی غرب“ در اتهام به استالین می آورد:
„استالین بی خداست و در اندیشه ی پرداخت یک „جامعه بی طبقات و مرفه حتی معنوی“...  می بینیم که همه ظاهراً در راه تعالی  „مردم“ گام برمی دارند... و برای تحقق همین سربلندی است که آن یک، ظرف کمتر از بیست سال، 20 میلیون انسان را „بجرم“ پای بندی به نظام طبقاتی سر به نیست می کند.“  (نشریه نیمروز مورخ شهریور ماه 1376)
ولی حقیقت کدام است و چرا مردم شوروی استالین کبیر را علیرغم اتهامات اربابان کیهان لندنی که خود چیزی نیستند، می پرستیدند و می پرستند و در هر تظاهرات و نمایشی با عکس وی ظاهر می گردند؟ آیا مردم شوروی در اشتباه بسر می برند و از قتل عام بیست میلیون مردم شوروی توسط استالین بی خبرند؟ مگر بیست میلیون نفر انسان رقم کمی است که بشود آنرا پنهان کرد؟ مگر این بیست میلیون، نباید حداقل شصت میلیون خویشاوند داشته باشند؟ پس چرا ملت شوروی „فراموشکار“ شده است؟ پس چرا مردم ایران جنایات چند ده هزار نفری خاندان پهلوی را فراموش نمی کنند و جنایات چند صد هزار نفری آخوندها را نیز فراموش نخواهند کرد؟ حقیقتاً چه سرّی در کار است و چه معمائی ناگشوده مانده است؟ و یا شاید اینکه تبلیغات گوش خراش و چندش آور امپریالیست ها و جیره و مواجب گیران آنها هنوز باندازه کافی از برائی و دروغپراکنی برخوردار نیست؟
.
ما نه به اسناد حزب کمونیست استالینی شوروی دست داریم و نه به منابع جاسوسی امپریالیستی، ما نه همدست رویزیونیستها هستیم که هر روز برای توجیه گذار شوروی به سرمایه داریِ واقعاً موجود، سندی جعلی علیه استالین منتشر کنند و نه همدست بورژوا ها و دشمنان سوسیالیسم که با نشر اکاذیب کینه حیوانی و خبث طینت طبقاتی شان را با حمله به استالین به نمایش بگذارند، ولی ما کمونیستیم، ما صابون جعلیات و دروغ های امپریالیست ها و نوکرانشان را از زمان مارکس به تن مان حس کرده ایم، همانطور که به تن همه انقلابیون تاریخ جهان، صابون متعفن ارتجاع سیاه خورده است. ما با خرد خود می اندیشیم، ما تلاشگریم و تلاش می کنیم از لابلای کوهی از لجن و اتهام با روش علمی واقعیات را یافته و جعلیات دشمنان را برملا کنیم. ما عقل سلیم را به داوری می خوانیم.
در جنگ جهانی اول که از 1914 تا 1918 طول کشید، 65 میلیون سرباز شرکت داشتند. در طی چهار سال، بی وقفه به کشتار یکدیگر مشغول شدند و حتی برای قتل عام حریف به گاز سمی متوسل گشتند و سرانجام پس از هشت سال که ملل اروپا با ارتشهای منظی به جان هم افتادند „تنها“ قادر شدند 5/8 میلیون نفر را قربانی مطامع آزمندانه خود کنند. این جنگ فجیع امپریالیستی 21 میلیون مجروح از خود به جای گذارد. ولی هیچ بورژوائی حاضر نیست رهبران کشور خود را که فقط برای بهره کشی از انسان و کسب سود حداکثر و به اسارت کشیدن بشر به چنین جنایت غیر قابل انکاری دست زده است محکوم کند و وی را در کنار جنایتکاران جنگی نظیر هیتلر بنشاند. مگر جنگ امپریالیستی جنایت نیست؟ مگر نباید از کشتار میلیونی توسط لیبرال های اروپائی سخن گفت؟
 
جنگ جهانی دوم از سال 1939 تا 1945 بمدت شش سال طول کشید. و از جنگ جهانی اول مهیب تر بود. صحنه سازان آن همان دموکرات لیبرال های اروپا- آمریکائی بودند. در این جنگ کوره های آدم سوزی امپریالیست ها به کار افتاد و با ماشین آدمکشی که روز و شب در کار بود و با نقشه و کارشناس و تکنیک مدرن آدم می کشت، شش میلیون یهودی را در بازداشتگاهها و یا کوره های آدم سوزی کشتند، آمریکائی ها با بمب اتمی به جان ژاپنی ها افتادند و هیروشیما و ناکازاکی را، حتی پس از آمادگی ژاپن به تسلیم، به خاکستر بدل کرده صدها هزار انسان بی دفاع و پر امید را نابود کردند. ولی هیچ بورژوائی حاضر نیست رهبران آدمکش بورژواهای اروپائی و آمریکائی را بخاطر این جنایات دهشتناک محکوم کند. محکومیت هیتلر که جنگ را باخت نیز برای خالی نبودن عریضه است. ارتش های چند میلیونی، آلمان، اتریش، مجارستان، رومانی، چک، بلغارستان و... به شوروی حمله کرده و پشت سر خود زمین سوخته باقی می گذارند و هر جنبنده ای را می کشتند. آلمانی های امپریالیست در عرض چهار سال 20 میلیون نفر(به اساس آمار دقیقتری 25 میلیون نفر-توفان) را در شوروی با تانک و توپ و هواپیما،  „اس اس“ و „اس آ „ و „گشتاپو“ و „وهرماخت“(ارتش آلمان-توفان) از دم تیغ بیدریغ نژاد پرستی گذراندند. در این جنگ 110 میلیون سرباز شرکت داشتند که بجان هم افتاده و متقابلاً همدیگر را درو می کردند. 27 میلیون قربانی شدند، 25 میلیون افراد غیر نظامی کشته شدند که شش میلیون آن یهودی بودند. شوروی بیست میلیون کشته داد. برای تولید وسایل نظامی که برای چنین کشتاری لازم بود صنایع کشورهای امپریالیستی سال ها و با تمام ظرفیت و بطور شبانه روزی تولید می کردند، صدها اسیر را به بیگاری گرفته بودند، میلیاردها گلوله ی تفنگ و طپانچه و توپ و خمپاره و بمب تهیه کردند و بر سر یکدیگر ریختند. در الجزایر و ویتنام که سال ها بر علیه سلطه فرانسه و آمریکا جنگیدند و آمریکائی ها حتی بمب شیمیائی ناپالم بر خلاف تمام موازین بین المللی بکار بردند، در هر کدام در طی سال ها جنگ „تنها“ یک میلیون نفر به قتل رسید.
 
همین جنگ ایران و عراق را در نظر بگیریم که هشت سال آزگار طول کشید. در این مدت عراقی ها شهر های ایران را موشک باران کردند، در جبهه های جنگ گاز شیمیائی استفاده نمودند که صدای هیچ لیبرالی در دنیا درنیآمد و تازه رژیم جمهوری اسلامی با توزیع کلید بهشت و ادعای سرقفلی آن جوانان را دسته دسته بروی مین می فرستاد تا با کشتار موج انسانی سنگرهای عراقی ها را اشغال کند. هشت سال جنگ خانمانسوز و پر قربانی یک میلیون کشته به جای گذاشت که معلوم نیست بتوانند در بهشت حتی با توصیه نامه خمینی یک خانه اجاره ای نیز پیدا کنند.
 
حال چگونه است که استالین یک تنه و یا حتی چند تنه و با تکیه بر حزب کمونیست بلشویک قادر شده در عرض مدت دبیر کلی آنهم در زمان تدارک و سپس جنگ جهانی دوم و دوران سازندگی شوروری بیست میلیون نفر را بکشد و بقولی تصفیه کند؟!  خوب این تعداد را سبک سنگین کنید، بیست میلیون نفر! طبیعی است که برای کشتن بیست میلیون نفر باید حداقل چند میلیون نفر از آنها حفاظت کرده و سپس کلکشان را بکنند. یعنی در شوروی مردم و رهبران آن کار دیگری نداشتند جز اینکه همدیگر را طوری بکشند که حتی همه امپریالیست ها باتفاق در طی دو جنگ جهانی با تسلیحات مدرن و سرسام آور خود، با صدها میلیون سرباز خود، قادر نشدند به حد کشتار آنها برسند!؟
 
برای کشتن بیست میلیون نفر با محاسبه تیر خلاص حداقل به سه گلوله نیاز است که شصت میلیون فشنگ را ضروری می سازد. اگر برای تیرباران و دفن هر کدام یک ساعت در نظر بگیریم با رقم بیست میلیون ساعت که معادل 2283 سال است روبرو می شویم، حتی اگر تصور کنیم که قربانیان استالین را با بولدزر دفن کرده باشند و هر ساعت هزار نفر را بخاک سپرده باشند باز با رقم عجیب 28/2 سال روبرو هستیم. توجه کنید عده ای باید 24 ساعت بدون تنفس و هر ساعت هزار نفر را دفن کنند. اما برای دفن هزار نفر در هر ساعت و آنهم در سه شیفت به چند ده هزار آدم نیاز هست که کاری جز تدفین مقتولین در عرض این چند سال نداشته باشند. آنها باید سرزمینی را به وسعت حداقل بیست میلیون مترمربع کنده و خاکبرداری کرده باشند. حال معلوم نیست که دستگاههای امنیتی شرق و غرب چرا پس از گذشت 80 سال از انقلاب اکتبر قادر نشده اند این قبور دستجمعی را پیدا کنند و ادعاهای خود را مستند سازند. آنها که در لهستان گور افسران لهستانی را که بدست نازی ها قتل عام شدند پیدا کرده و آنرا به دروغ به شوروی ها نسبت می دهند، چرا قادر نیستند با دستیاری نوکرشان „یلتسین“ این گورهای میلیونی را پیدا کنند؟
 
حال فرض کنیم که برای تولید ده هزار گلوله به یک روز زمان نیاز باشد. برای قتل عام بیست میلیون نفر به 6000 روز تولید گلوله بازاء هر نفر سه گلوله نیاز خواهد بود. ناگفته پیداست که این رقم معادل کار خستگی ناپذیر چند سال است.  یاآنکه باید فرض را بر این بگذاریم که صنایع نوپای شوروی بجای تدارک جنگ علیه نازیسم و فاشیسم سال ها در کار تولید فشنگ برای قتل عام مردم شوروی بوده است. ما از طول عمر سلاحها که با این همه شلیک گلوله فرسوده شده و باید تعویض شوند سخن نمی گوئیم. برای کشتار بیست میلیون نفر باید کارخانه های تسلیحاتی برپا داشت، صنایع بولدزر سازی را براه انداخت، میلیونها تن مواد سوخت مصرف کرد، صدها هزار انسان را سال ها در صنایع آدمکشی به کار گرفت تا افسانه کشتار بیست میلیون نفر درست از کار درآید. حال به بیست میلیون „جنایات استالین“ بیست الی بیست و پنج میلیون جنایات هیتلر را در زمان جنگ جهانی دوم در شوروی نیز اضافه کنید خواهید دید که شوروی 40 تا 45 میلیون انسان خود را از دست داده است. این مقدار در آن تاریخ یک چهارم جمعیت شوری و دو برابر و نیم جمعیت آنروز ایران است. کشوری که در عرض سی سال یک چهارم جمعیت خود را بدون محاسبه کشتار گارد سفیدها و جنگ اول جهانی از دست بدهد چگونه می تواند پوزه فاشیسم را به خاک بمالد و بشریت را از دست عفریت نژاد پرستان امپریالیسم رها سازد و به ترقیات و تولیدی عظیم دست پیدا کند که به یکی از قدرت های اقتصادی، سیاسی و نظامی بزرگ جهان بدل شود؟ با کدام نیروی فعال؟
 
چطور ممکن است که 45 میلیون سر به نیست شوند و مردم شوروی آنرا از چشم استالین نبینند و حاضر باشند بیاد وی به خیابانها بریزند و جگر کیهان لندنی و سایر جیره مواجب بگیران بورژوا را بسوزانند؟
این محاسبات ساده نشان می دهد که دشمنان کمونیسم از هیچ دروغ و دغلی برای بدنام کردن کمونیسم دریغ نمی کنند. مبارزه ایدئولوژیک آنها علیه سوسیالیسم همواره ادامه داشته و خواهد داشت. کمونیست ها باید چشمان خود را بر این تحریکات و اتهامات بگشایند و دستان کثیف دشمنان محیل طبقه کارگر را بشناسند. حال اگر شما تصور میکنید که این دروغپردازان زین پس از اکاذیب خود دست بر می دارند در اشتباهید زیرا هدف آنها هیچگاه کشف حقیقت نبوده و نیست که حال با خجالت از دروغپراکنی دست بردارند، بلکه توسعه افترا و مشوب کردن افکار بوده است.
 
„چپ دموکرات“ یکی از قربانیان این مبارزه شدید ایدئولوژیک امپریالیست ها و نوکرانش است و این مبارزه ادامه دارد تا روزی که سوسیالیسم بطور قطعی پیروز شود. آنروز است که پرونده جنایات امپریالیست ها که سر به میلیارد ها خواهد زد از پرده بیرون می افتد و ما از رفتن باین راه که امپریالیست ها و نوکران نقابدارشان را افشاء کنیم خسته نمی گردیم و دین خود را به طبقه کارگر اعطاء خواهیم کرد.
نقل از کتاب "افسانه استالینیسم" از انتشارات حزب کارایران(توفان)
این اثر ارزشمند را می توانید از طریق کتابخانه اینترنتی توفان تهیه نمائید
سایت کتابخانه اینترنتی توفان
 http://toufan.org/ketabkane.htm
 

۱۳۹۳ شهریور ۱۲, چهارشنبه

ارتش "داعش" و نقش وی در طرح های راهبردی امپریالیستی

ارتش "داعش" و نقش وی در طرح های راهبردی امپریالیستی
پس از حمله داعش به عراق سر و صدای زیادی بر پا شد و نظر مردم جهان را به سوی خود جلب کرد. عمال امپریالیست و صهیونیست راه افتاده اند تا ارتش داعش را به عنوان "خطر اسلام" و تهدید "اسلام سیاسی" معرفی کنند. سربازان این ارتش همان مزدورانی هستند که در افغانستان، لیبی، عراق، سوریه و... تحت عنوانهای دیگر در همدستی با امپریالیسم می جنگیدند و امروز نام داعش را برای خویش برگزیده اند. روزی از آنها به عنوان اپوزیسیون لیبی، روز دیگر به عنوان اپوزیسیون سوریه و حال به عنوان اپوزیسیون عراق نام برده می شود.
داعش همان مزدورانی هستند که تحت نام اسلام و یا با تعصبات مذهبی اسلامی همراه با تحریکات و هدایت امپریالیستها فعالیت می کردند و می کنند. هزینه های گزاف این عده را دول عربستان سعودی و قطر می پردازند. آنها مورد حمایت مستقیم امپریالیستهای آمریکا و اروپا هستند و ناتو از طریق ترکیه به آنها یاری می رساند. بسیاری از آنها در اردوگاههای آمریکائی در ترکیه و اردن تعلیمات نظامی دیده اند. رهبرانی از آنها آلمانی هائی هستند که ریش گذارده و بیکباره اسلام آورده و مانند لارنس عرب سر وکله شان در سوریه پیدا شده است. تعداد این آلمانی ها به ادعای سازمانهای امنیتی آلمان حدود 400 نفر است که از آلمان به سوریه در حال گشت و گذار بوده اند و مقامات امنیتی آلمان می دانند آنها چه کسانی هستند، ولی آنها را به عنوان تروریست و خطر بالقوه برای امنیت عمومی دستگیر نمی کنند، زیرا به وجود آنها تا کنون نیاز داشته و لذا "حریم افراد قابل احترام" است. تعداد این تروریستها از سایر ممالک اروپائی به بیش از دو هزار نفر می رسد. این تروریستهای اروپائی، تروریستهای "خوب" محسوب می شوند. اعضاء ارتش داعش دستمزد می گیرند، و مانند همه ارتشهای در حال جنگ از پوشش تدارکاتی مطمئنی برخوردارند، پوشاک آنها و تمام تجهیزات آنها که شامل مواد غذائی، اسلحه های مدرن، صدها وسایل نقلیه، دارو، مخارج ایاب و ذهاب می شود، از طریق کشور اردن و بویژه ترکیه تهیه می گردد. مجروحان آنها به ترکیه برده می شوند و تحت درمان قرار می گیرند. تیمهای پزشکیِ با تجربه همراه آنها مسافرت می کنند. تجهیزات آنها بسیار مدرن است و کاربرد آنها به آموزش نیاز دارد. صدها وسیله نقلیه آنها از گمرک های ترکیه عبور کرده و بدون نمره دولتی تحت نظر نظامیان و مقامات امنیتی ترکیه به سوریه وارد می شود. در اختیار آنها انواع و اقسام وسایل ارتباطی را قرار داده اند. سازمانهای امنیتی در سراسر جهان این ولگردان و بیکاره های مزدور را که تنها از راه عملیات تروریستی سد جوع می کنند و تروریسم به منبع درآمد و حق حیات آنها بدل شده است را، جلب و جمع آوری نموده و آنها را در جبهه هائی به کار می گیرند که در متن سیاست راهبردی امپریالیستها در منطقه کاربرد داشته باشد. حتی این "مسلمانان دو آتشه" از طریق "جهاد نکاح" از تمتع جنسی برخوردارند که شامل بهره گیری از زنان شوهرداری می شود که خود را در راه اسلام "قربانی" کرده و در اختیار این مجاهدان "اسلامی" به ترتیب صف قرار می دهند. فتواهای لازم از جانب "بزرگان دین" صادر شده و اصل زنا در خدمت اسلام مجاز شناخته شده است. در سپاه داعش همه نوع مفاسد اجتماعی گرد آمده و اسلحه بدست گرفته اند. آنان مشتی نابینایان بی ریشه و مخبطان مزدوری هستند که به دقت از طریق نوع سازماندهی و اهرم نیازمندیهای شخصی و وابستگی های مالی به طور مستقیم هدایت شده و در عرصه سیاست بکار گرفته می شوند و تا موقعی که برای امپریالیستها مفیدند تروریست نبوده نیروهای "اپوزیسیون" هستند.
امپریالیست آمریکا می خواست مرزهای ممالک خاورمیانه را بر هم زند و خاور میانه بزرگ ایجاد کند. در ترکیب این خاور میانه بزرگ سوریه، فلسطین، لبنان و ایران موی دماغ محسوب می شوند، پس باید با شعار "نه غزه، نه لبنان جانم فدای ایران" به میدان آمد که منظور در واقع همان "نه غزه، نه سوریه، نه لبنان، بعدش نوبت ایران" است. آمریکا تئوری "مبارزه با دو قطب ارتجاعی" را مطرح ساخت تا در عرصه روانی متحدان بالقوه خود را پیدا کند. سپاه داعش در ایران در زیر نقاب "کمونیست کارگری" و یا "ملی گرای ضد عرب و آریا مهری" این شعار را رواج داد و پاره ای افراد ناآگاه نیز که جانشان از دست رژیم جمهوری اسلامی به لب رسیده است، بدون تعمق آنرا تکرار کردند و می کنند. شما موضعگیری این سپاه داعش نوعی را در مورد آدمکشی اسرائیل در نوار غزه می بینید که به مردم توصیه می کنند که در این مبارزه دخالت نکرده و گوشت دم توپ نشده چون این مبارزه به آنها مربوط نیست. خوب است در خانه بمانند و اجازه دهند اسرائیل به هر جنایتی دست بزند. سپاه داعش چهره های کریه گوناگون دارد.
امروز سپاه داعش که در سوریه در اثر مقاومت مردم شکست خورده، راهی عراق شده است. در نتیجه زد وبند با کردهای مسعود بارزانی و جاسوسان آمریکا در عراق و حمایت مستقیم آمریکا، آنها به ذخایر بانکی و انبارهای اسلحه دولت عراق که احتمالا قبلا از جانب آمریکائی ها و پولهای عربستان سعودی به این مناسبت پر شده بودند، بدون کوچکترین مقاومت دست پیدا کرده اند، تا افکار عمومی از خودش نپرسد که این ارتش مزدور چگونه این همه پول و اسلحه در اختیار دارد. امپریالیسم و صهیونیسم که از برملا شدن دامنه جنایات داعش در تنگنا افتاده اند و دستان خونینشان در این عرصه، در اثر شکست در سوریه رو شده است، می خواهند به طور غیر مستقیم از داعش به عنوان یک "نیروی معترض مردمی و اپوزیسیون مورد ستم شیعه" حمایت کنند. آنها جار می زنند که گویا مشکلات عراق ناشی از جنگ شیعه و سنی و اکراد است. در پشت کوهی از این نوع تبلیغات گمراه کننده، بتدریج امر تجاوز به عراق و اشغال آن توسط امپریالیست آمریکا به صورت جنبی در آمده و به افکار عمومی القاء می شود که حضور آمریکا درعراق برای "نجات بشریت" مفید و لازم است. به این ترتیب دیگر امپریالیست آمریکا دشمن مردم عراق نیست، بلکه رژیم مالکی که وی را آمریکائی ها بر سر کار آورده اند و اکنون از خط خارج شده، عامل مشکلات عراق به حساب می آید. آمریکائی ها و سایر امپریالیستها در تلاشند تا با ایجاد فاجعه انسانی به دست سپاه آمریکائی داعش به مقاصد خود جامه عمل بپوشانند. کشتار سازمان داده شده مسیحیان و ایزدی ها توسط سپاه داعش، بهانه های مناسبی برای ارسال اسلحه به کردهای بارزانی به خاطر ایجاد کردستان مستقل و اسرائیل دوم در همسایگی ایران و تحقق سیاست راهبردی امپریالیسم در منطقه است. همه این دسیسه ها به بهانه ممانعت از کشتار قومی صورت می گیرد تا نسل کشی بعدی تدارک دیده شود. با این تبلیغات و نابودی مردم عراق که بخشی از این سیاست است، تلاش می شود برای تجزیه عراق توجیهات مناسب پیدا شود وامپریالیستهای تجاوزگر، به مثابه ناجیان بشریت به میدان آیند و چندین مستعمره جدید در منطقه ایجاد کرده و آنها را به زیر نفوذ خویش بگیرند. کردهای بارزانی که به تجاوز داعش با رضایت می نگریستند و آنرا امری مربوط به خود ندانسته، بلکه نزاع اعراب با یکدیگر جا می زدند و در همدستی با سپاه داعش به اشغال و توسعه مناطق نفوذ خود برای اعلام کردستان مستقل دست زدند، بیکباره به عنوان منطقه امن در عراق که به همه اعراب نیز پناهندگی می دهد و برای این اقدامات انسانی عرب دوستانه به اسلحه و پول آمریکا-اروپائی نیاز دارد، به میدان آمدند. ولی اوباما در رابطه با نقش سیاست راهبردی آمریکا در منطقه در گفت‌وگو با روزنامه "نیویورک‌تایمز" تا حدودی تحقق فوری این آرزوی شتابزده مسعود بارزانی را متوقف کرده بیان نمود که دولتش برای توقف پیشروی های شبه‌ نظامیان "دولت اسلامی" در عراق هم به دنبال حفظ منافع راهبردی خود در منطقه است و هم تلاش می کند مانع از وقوع یک نسل‌کشی احتمالی در عراق شود.(تکیه از توفان).
آقای اوباما در نطق رادیویی هفتگی‌اش گفت که: "اسلام‌گرایان تندرو زنان را به بردگی می‌گیرند و اقلیت ایزدیان عراق را تهدید به نابودی کرده‌اند. وی افزود که حملات هوایی آمریکا می‌تواند به شکستن محاصره آوارگان ایزدی که در کوه‌ها گرفتار شده‌اند، کمک کند". وی با این بیانات روشن کرد که هدفش نابودی نهائی ارتش داعش نیست، بلکه سمت دهی و تصحیحاتی در محاسبات نظامی و سرعت پیشروی های آنهاست. سپاه داعش باید به ساز اوباما برقصد و با این نیت با آرامش بر پیشروی هایش از حلب به بغداد نظاره می کند.
امپریالیستها در تناقض با یکدیگر در پی تسلیح کردستان عراق به سلاحهای مدرن هستند تا دولت مستقلی در همدستی با اسرائیل بر ضد خلقهای منطقه ایجاد کنند. آنها به کردستانی تا دندان مسلح به عنوان عامل فشار در منطقه و یکی از اهرمهای مانور و اعمال نفوذ خود نیاز دارند. کردستان مستقل در خدمت صهیونیسم اسرائیل است، این است که فورا مورد تائید اسرائیل و نوکران ایرانی اش در میان اپوزیسیون ایران قرار گرفت. یکی از وظایف سپاه داعش تجزیه عراق، سرنگونی رژیم سوریه و روی کار آوردن افراد حرف شنوی جدید در راس دولت عراق و قطع نفوذ ایران در عراق و خوشخدمتی به عربستان سعودی است. آشوب در عراق به نفع امپریالیسم برای حضور در منطقه و غارت بی حساب نفت منطقه است. اکنون آمریکا به عنوان ناجی و نه متجاوز در درگیریهای عراق شرکت می کند و پای امپریالیستهای اروپائی را نیز به میدان کشیده است. سپاه داعش پیچ و مهره ای است که آمریکا آنرا مطابق میل خود شل و سفت می کند. برای توجیه تجهیز کردها برای تدارک جنگ داخلی و تجزیه طلبانه، به کشتار مسیحیان و ایزدی ها مشغول است و برای نفوذ در دولت عراق و تقویت نقش خویش در میان سنیان، سپاه داعش را به طرف بغداد کیش می دهد و به وی می گوید که وظیفه و نقش وی در مورد کردستان خاتمه یافته و باید پرده های دیگری را بازی کند. چند عدد نیشگون از داعش می گیرد تا دوباره سر به راه شود و راهی بغداد گشته در پشت دیوارهای بغداد باقی بماند تا سناریوی جدید آمریکا پیاده شود. مفسران آلمانی بیکباره مدعی هستند که دول عربستان سعودی و قطر به داعش کمک مالی نمی کنند، بلکه گویا افراد ثروتمندی در دنیای عرب و از جمله در قطر و عربستان سعودی حضور دارند که از جیب مبارکشان این کمکهای شخصی را می نمایند و این ربطی به دولتهای رسمی ندارد. آنها اضافه می کنند که حتی مدارکی نیز در این زمینه برای اثبات وجود ندارد. بیکباره لحن دولت آلمان در مورد داعش عوض شده است و این نشانه فشار عربستان سعودی و تضادهای درونی حکومت آلمان است. شورای امنیت سازمان ملل برای نجات عربستان سعودی، ترکیه و قطر از زیر فشار انتقاد افکار عمومی، چند نفر حامیان مالی ارتش داعش را در فهرست عناصر نامطلوب قرار داد که گویا باید حسابهای بانکی آنها بسته شود. در حالیکه واقعیت این است که این عده تروریست هستند و باید دستگیر شده و در دادگاه صالح جهانی محاکمه گردند. این شگرد جدید که همه کاسه کوزه ها را بر سر چند تا آدم می شکند که قبلا حسابهای بانکی خود را با اطلاع قبلی خالی کرده اند، آب تطهیر به روی امپریالیسم، صهیونیسم، عربستان سعودی، قطر و ترکیه می ریزد. سپاه داعش از دیروز بوجود نیآمده است. دو سال است که در سوریه با یاری امپریالیستها بر ضد دولت مستقل و سکولار سوریه مرتکب جنایت می شود.
آمریکا به سپاه داعش نیاز دارد و این سپاه را نگاه می دارد. صدها نفر از این سپاه، از تروریستهائی هستند که در چچن بر ضد روسیه جنگیده و از طریق گرجستان و بویژه ترکیه در اردوگاههای ویژه، سالهاست آموزش نظامی دیده و نگهداری و پروار شده اند. در این سپاه از تاجیکها، داغستانی ها، ترکمنها، قرقیزها، ازبکها گرفته تا مصری ها، سودانی ها و... حضور دارند که در همه جبهه ها در خدمت منافع امپریالیسم جنگیده اند. بخشی از این سپاه از تروریستهای قفقاز و آسیای میانه اند و چه نیروئی بهتر از این افراد تا از تجربه نظامی آنها در شرق و جنوب روسیه برای ضربه زدن به روسیه ی علیل استفاده شود. تقویت سپاه داعش فقط برای تجزیه کشورهای منطقه خاور میانه و ایران نیست، باید نقش آن را در متن سیاست راهبردی امپریالیست آمریکا برای نفوذ در روسیه، تجزیه امپریالیست ضربه خورده، ولی نمرده روسیه دید. پیروزی بر انبار ذخایر غنی روسیه، تهدیدی مستقیم برای مناطق شمال غربی چین محسوب می شود و این است که سپاه داعش به یک عامل مهم در تحولات منطقه بدل می گردد و خواهد گشت. البته بسیاری از ممالک عربی و ایران و احتمالا ترکیه با نقش دودوزه، مخرب و خطرناکی که بازی می کند، مخالف تجزیه عراق هستند. و از این گذشته حساب امپریالیستها نیز در تحقق سیاست خویش چه در مورد غزه، لبنان، سوریه و ایران با شکست روبرو گردیده است. مقاومت خلقهای منطقه سد راهی برای آرزوی پیشبرد بدون اصطکاک این سیاست شده است. هیلاری کلینتون، وزیرخارجه سابق آمریکا در خاطراتی که منتشر کرده است سیاه روی سفید می آورد: داعش را خودمان ساختیم، وزیرخارجه سابق آمریکا در کتابش با عنوان “گزینه‌های دشوار” اعتراف کرده است که داعش در واقع ساخته دست آمریکا و با هدف تجزیه خاورمیانه است.
روزنامه الاهرام نوشته است، هیلاری کلینتون، وزیر خارجه سابق آمریکا در کتاب خاطرات خود که اخیرا در آمریکا چاپ شد، نوشته است: ما وارد جنگ عراق،‌ لیبی و سوریه شدیم و همه چیز بر وفق مراد و بسیار خوب بود، اما ناگهان انقلاب مصر در ۳۰ ژوئن رخ داد و همه چیز ظرف ۷۲ ساعت تغییر کرد.
وی در ادامه آورده است: من به ۱۱۲ کشور جهان سفر کرده بودم و با برخی از دوستان این توافق حاصل شد تا به محض اعلام تاسیس داعش این گروه به رسمیت شناخته شود اما ناگهان همه چیز فروپاشید. توافق شده بود تا دولت اسلامی(داعش) در روز ۵ / ۷ / ۲۰۱۳ اعلام شود و ما منتظر اعلام تاسیس آن بودیم تا ما و اروپا هرچه سریعتر آن را به رسمیت بشناسیم.
... ما ترجیح دادیم برگردیم. حمایت و پشتیبانی مردم مصر از ارتش بیشتر شده بود. ... اگر علیه مصر متوسل به قدرت می‌شدیم شکست می‌خوردیم و اگر مصر را رها می‌کردیم چیز مهمی را از دست می‌دادیم. مصر قلب جهان عرب و جهان اسلام است و ما تلاش داشتیم تا از طریق اخوان المسلمین و از طریق داعش این کشور را تحت کنترل درآورده و آن را تقسیم کنیم و پس از آن به کشورهای حوزه خلیج فارس برویم. کویت اولین کشوری بود که از طریق دوستان ما در آنجا آماده بود و سپس عربستان و بعد از آن امارات و بحرین و عمان مد نظر ما بودند و پس از آن منطقه عربی کاملا تقسیم می‌شد و به صورت کامل آن را تحت کنترل در می‌آوردیم. ما منابع نفت و گذرگاه‌های آبی را تحت تصرف خود درمی‌آوردیم. اگر برخی از اختلافات میان آن‌ها وجود داشت اوضاع تغییر می‌کرد".
به این ترتیب سپاه داعش جزئی از اهرمهای تحقق سیاست راهبردی آمریکا در منطقه و روسیه است. در اینجا "اسلام سیاسی" در همدستی و تحت هدایت امپریالیست آمریکا عمل می کند. ماهیت تروریستهای "خوب" بخوبی روشن می شود. و مرز میان ایرانی های اپوزیسیون که خودشان را فروخته اند و در ارتش مبارزه با "دو قطب ارتجاع" به رهبری منصور حکمت صف بسته و اسلحه بدست گرفته اند، بیشتر نمایان می شود. پوسیدگی تئوری های اسرائیلی منصور حکمت و تشکیل سپاه داعش ایرانی با چهره بزک کرده مدرن و عریان، در واقعیت میدان همدستی و هماهنگی "اسلام سیاسی" و "میلیتاریسم آمریکا" و نه در تقابل و تعارض ادعائی این دو پدیده، رنگ می بازد. باید همین امروز صف اپوزیسیون انقلابی ایران را تصفیه کرد. فردا خیلی دیر است.
بر گرفته از توفان شماره 174 شهریور ماه 1393 سپتامبر سال 2014، ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)
 
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)
لینک چند وبلاگ حزبی
وبلاگ توفان قاسمی
وبلاگ ظفرسرخ
وبلاگ کارگر آگاه
سایت کتابخانه اینترنتی توفان
سایت آرشیو نشریات توفان
توفان در توییتر
توفان در فیسبوک
توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی